کد خبر: 4216939
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۰
یادداشت

مرتبت رسول اکرم(ص) و اوصیای الهی در حدیث حضرت رضا(ع) 

در حدیثی از حضرت رضا(ع) در کتاب «عیون‌ الاخبار»، مرتبت رسول اکرم(ص) و اوصیای الهی در قالب گفت‌وگویی میان امیرالمؤمنین(ع) و رسول خدا(ص) تبیین شده است. 

کتاب عیون اخبار الرضاهمزمان با میلاد با سعادت شمس‌الشموس، حضرت رضا(ع) به منظور معرفی منبعی جامع درباره زندگی، آثار و روایات این امام همام به کتاب «عیون الأخبار» مراجعه می‌کنیم. «أخْبار الرّضا» یا «عیون الأخبار»، کتابی حدیثی نوشته شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱ ق)، عالم دینی شیعه امامیه است. احادیث این کتاب در ۶۹ باب تنظیم شده که بخشی از آن، سخنان امام رضا(ع) است و بخش دیگر، احادیثی به شمار می‌رود که آن حضرت از امامان پیش از خود روایت کرده‌ است. «عیون اخبار الرضا» در موضوعاتی چون فقه، اخلاق، سیره و علم کلام از منابع مهم شیعه محسوب می‌شود. 

در جلد نخست و صفحه ۲۶۲ این کتاب، حدیثی از امام رضا(ع) به نقل از پدرش، امام موسی کاظم(ع) که روایتی از جدش، امام صادق(ع) و به ترتیب از امام محمد باقر(ع)، امام سجاد(ع)، امام حسین(ع) و همچنین امیرالمؤمنین(ع) است، نوشته شده که مکان و منزلت رفیع رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) را نشان می‌دهد. در ادامه متن این حدیث را می‌خوانید.

پیامبر(ص) فرمود: «ما خلق الله عزوجل خلقاً أفضل مني ولا أكرم عليه مني؛ خداوند هيچ مخلوقى نيافريد كه نزد او از من برتر و گرامي‌تر باشد.» 

«قال علي(ع)، فقلت: يا رسول الله فأنت أفضل أو جبرئيل؟ فقال(ع): يا علي إن الله تبارك وتعالى فضّل أنبياءه المرسلين على ملائكته المقربين، و فضلني على جميع النبيين والمرسلين والفضل بعدي لك يا علي وللأئمة من بعدك؛ علی(ع) گفت: به رسول خدا گفتم: آیا شما برتر هستید یا جبرئیل؟ حضرت فرمود: ای علی! خداوند متعال انبیای مرسلین را بر فرشتگان مقرب فضیلت داد و مرا بر همه انبیا و پیامبران فضیلت بخشیده است. بعد از من نیز تو از همه بافضیلت‌تر هستی و ائمه‌ای که پس از تو هستند.»

«و إن الملائكة لخُدّامنا و خُدّام محبينا، يا علي! الذين يحملون العرش و من حوله يسبحون بحمد ربهم و يستغفرون للذين آمنوا بولايتنا. يا علي! لولا نحن ما خلق آدم و لا حوا و لا‌الجنة ولا النار و لا السماء و لا الأرض، فكيف لا نكون أفضل من الملائكة و قد سبقناهم إلى معرفة ربنا و تسبيحه و تهليله و تقديسه؟ و قطعاً فرشتگان، خادم ما و خادم محبان ما هستند. ای علی! فرشتگانی که حامل عرش هستند، به ستایش پروردگارشان تسبیح می‌کنند و برای کسانی که به ولایت ما ایمان آوردند، استغفار می‌کنند. ای علی! اگر ما نبودیم، خداوند آدم و حوا، بهشت و آتش و آسمان و زمین را خلق نمی‌کرد؛ پس چگونه از ملائکه افضل نباشیم، در حالی که ما پیش از آنان به معرفت پروردگارمان، تسبیح و تهلیل و تقدیسش پرداختیم؟» 

«لان أول ما خلق الله عز وجل خلق أرواحنا فأنطقنا بتوحيده و تحميده. ثم خلق الملائكة فلما شاهدوا أرواحنا نورا واحدا استعظموا أمرنا فسبحنا لتعلم الملائكة أنا خلق مخلوقون، و أنه منزه عن صفاتنا، فسبحت الملائكة بتسبيحنا و نزهته عن صفاتنا؛ خدای عزوجل ارواح ما را خلق نکرد، مگر اینکه روح ما را به توحید و حمدش گویا کرد؛ سپس ملائکه را خلق کرد. پس چون ارواح ما را که نوری واحد بود، مشاهده کردند، بسیار مبهوت عظمت ما شدند؛ پس ما تسبیح کردیم تا ملائکه بدانند که ما مخلوق هستیم و خداوند از صفات ما منزه است؛ پس آنان نیز تسبیح کردند و او را از صفات ما منزه دانستند.»

«فلما شاهدوا عظم شأننا، هللنا لتعلم الملائكة ان لا إله إلا الله و انا عبيد و لسنا بالهة يجب ان نعبد معه أو دونه فقالوا: لا إله إلا الله، فلما شاهدوا كبر محلنا كبرنا لتعلم الملائكة أن الله أكبر من أن ينال عظم المحل إلا به، فلما شاهدوا ما جعله لنا من العز والقوة قلنا: لا حول ولا قوة إلا بالله لتعلم الملائكة أن لا حول لنا ولا قوة إلا بالله؛ پس چون جایگاه بزرگ ما را دیدند، ما لا اله‌ الا الله گفتیم تا ملائکه بدانند که خدایی جز الله نیست و اینکه من بنده خدا هستم و بت نیستیم که باید با خدا یا بدون او عبادت شویم؛ پس لا اله‌ الا الله گفتند. چون جایگاه مرتفع ما را دیدند، تکبیر گفتیم تا ملائکه بدانند که قطعاً خدا بزرگتر از این است که جایگاهش درک شود. وقتی عزت و قدرت ما را دیدند، لا حول و لا قوة الا بالله گفتیم تا بدانند که هیچ عزت و قدرتی مگر برای خدا نیست.» 

«فلما شاهدوا ما أنعم الله به علينا و أوجبه لنا من فرض الطاعة قلنا: الحمد لله لتعلم الملائكة ما يحق لله تعالى ذكره علينا من الحمد على نعمه. فقالت الملائكة: الحمد لله، فبنا اهتدوا إلى معرفة توحيد الله و تسبيحه و تهليله و تحميده و تمجيده؛ چون آنچه خدا به ما نعمت داده بود و اطاعت از ما را واجب کرده بود، مشاهده کردند، گفتیم: الحمدلله تا ملائکه بدانند که حمد فقط شایسته خداست؛ پس ملائکه الحمدلله گفتند و به وسیله ما به معرفت توحیدی خدا، تسبیح، تهلیل، تحمید و تمجیدش هدایت یافتند.» 

«ثم إن الله تبارك و تعالى خلق آدم فأودعنا صلبه و أمر الملائكة بالسجود له تعظيما لنا و إكراما و كان سجودهم لله عز و جل عبودية و لآدم إكراما و طاعة، لكوننا في صلبه فكيف لا نكون أفضل من الملائكة و قد سجدوا لآدم كلهم أجمعون؛ سپس خدای تبارک و تعالی آدم را خلق کرد و ما (بدن مادی ما)  را در صلب آدم قرار داد و به ملائکه دستور داد تا برای تعظیم و تکریم ما به او سجده کنند. سجده آنها برای خدا به سبب عبودیت و برای آدم، اعلام تکریم و اطاعت بود. (این سجده) به این دلیل بود که ما در صلب او بودیم؛ پس چگونه افضل از ملائکه نباشیم، در حالی که همگی آنها به آدم سجده کردند.» 

«و إنه لما عرج بي إلى السماء أذن جبرئيل مثنى مثنى و أقام مثنى مثنى، ثم قال لي: تقدم يا محمد، فقلت له: يا جبرئيل أتقدم عليك؟ فقال: نعم، لان الله تبارك و تعالى فضل أنبياءه على ملائكته أجمعين و فضلك خاصة، فتقدمت، فصليت بهم و لا فخر؛ و چون به معراج رفتم، جبرئیل دوتا دوتا اذان گفت و دوتا دوتا اقامه گفت؛ سپس گفت: ای محمد! جلو بیا. پس به او گفتم: جلوتر از تو بایستم؟ پس گفت: بله. چون خدای تبارک و تعالی انبیایش را و خصوصاً تو را بر همه فرشتگانش برتری داده است. پس جلو رفتم و امام جماعتشان شدم و (البته) افتخاری ندارد.»

«فلما انتهيت إلى حجب النور قال لي جبرئيل: تقدم يا محمد و تخلف عني فقلت: يا جبرئيل في مثل هذا الموضع تفارقني؟ فقال: يا محمد إنّ  انتهاء حدي الذي وضعني الله عز وجل فيه إلى هذا المكان، فإن تجاوزته احترقت أجنحتي بتعدي حدود ربي جل جلاله؛ پس چون به حجاب‌های نور رسیدیم، جبرئیل به من گفت: ای محمد! جلو برو و پشت سر من ایستاد. گفتم: ای جبرئیل! در چنین مکانی از من جدا می‌شوی؟ گفت: نهایت حدی که خداوند برای من قرار داده، تا همین مکان است. اگر از آن تجاوز کنم، بال‌هایم به دلیل تعدی از حدود پروردگارم می‌سوزد.» 

«فَزُخَّ بي في النور زُخَّةً حتى انتهيت إلى حيث ما شاء الله من علو ملكه. فنوديت: يا محمد، فقلت: لبيك ربي و سعديك تباركت و تعاليت، فنوديت: يا محمد أنت عبدي و أنا ربك فإياي فاعبد و علي فتوكل، فإنك نوري في عبادي و رسولي إلى خلقي و حجتی علی بريتي، لك و لمن اتبعك خلقت جنتي، و لمن خالفك خلقت ناري و لأوصيائك أوجبت كرامتي، و لشيعتهم أوجبت ثوابي؛ ناگهان نوری شدید بر من جلوه کرد تا من به سوی جایی که خداوند از جایگاه بالایش خواسته بود، رفتم؛ پس ندا داده شدم: ای محمد! من به پروردگارم گفتم: لبیک، سعدیک، تبارکت و تعالیت. ندا آمد: ای محمد! تو عبد من هستی و من پروردگار تو هستم؛ پس فقط مرا عبادت کن و بر من توکل کن. قطعاً تو نور من در میان بندگانم و رسول من بر خلقم و حجت من بر موجودات هستی. برای تو و برای هر کس که تو را پیروی کند، بهشت را آفریدم و برای هر کس که با تو مخالفت کند، جهنم را خلق کردم و کرامتم را فقط برای اوصیای تو و ثوابم را برای شیعیانشان قرار دادم.» 

«فقلت: يا رب ومن أوصيائي؟ فنوديت: يا محمد! أوصياؤك المكتوبون على ساق عرشي، فنظرت و أنا بين يدي ربي جل جلاله إلى ساق العرش فرأيت اثني عشر نورا في كل نور سطر أخضر عليه اسم وصي من أوصيائي، أولهم علي‌بن‌أبي طالب و آخرهم مهدي أمتي؛ پس گفتم: پروردگارا! اوصیای من چه کسانی هستند؟ ندا آمد: ای محمد! نام اوصیایت بر ساق عرش من نوشته شده است؛ پس از جایی که نزد پروردگارم بودم، به سوی ساق عرش نگریستم. ۱۲ نور که در هر نور، خطی سبز و بر آن اسم اوصیای من بود، دیدم. اولی‌شان علی‌ بن‌ ابیطالب و آخریشان مهدی از امت من بود.» 

«فقلت: يا رب هؤلاء أوصيائي من بعدي؟ فنوديت: يا محمد هؤلاء أوصيائي و أحبائی و أصفيائي و حججي بعدك على بريتي، و هم أوصياؤك و خلفاؤك و خيرخلقي بعدك؛ پس گفتم: پروردگارا! این‌ها اوصیای بعد از من هستند؟ ندا آمد: ای محمد! این‌ها اوصیای من، حبیبان من، اصفیای من و حجت من بعد از تو بر موجودات هستند و آنها اوصیای تو و جانشینان تو و بهترین خلق من بعد از تو هستند.» 

«و عزتي و جلالي لأظهرن بهم ديني و لأعلين بهم كلمتي و لأطهرن الأرض بآخرهم من أعدائي، و لأملکنّه مشارق الأرض و مغاربها، و لاسخرن لهالرياح و لأذللن له السحاب الصعاب، و لأرقينه في الأسباب و لأنصرنه بجندي و لأمدنه بملائكتي حتى یعلن دعوتي و تجمع الخلق على توحيدي، ثم لأديمن ملكه ولأداولن الأيام بين أوليائي إلى يوم القيامة؛ به عزت و جلالم سوگند، دینم را با آنها ظاهر می‌کنم و کلمه‌ام را با این‌ها بالا می‌برم و با آخرین نفر آنها زمین را از دشمنانم پاک می‌کنم. او را مالک شرق و غرب زمین و بادها را تسخیر او می‌کنم. ابرهای سخت را برای او نرم می‌کنم، همه اسباب را برای او ترقی می‌دهم، او را با سربازانم یاری می‌دهم و او را با ملائکه مدد می‌کنم تا دعوت من را علنی کند و خلق را بر یگانگی من گرد هم آورد؛ سپس ملک را به او دوام می‌دهم و تا قیامت حکومت به دست اولیای من می‌چرخد.» 

این حدیث به خوبی گویای شأن پیامبر(ص) و امامان پس از اوست. مهم‌ترین بخش آن، فرازهای پایانی‌اش به شمار می‌رود که خداوند به عزت و جلال خود سوگند یاد می‌کند تا به وسیله اوصیای خود و آخرین آنها، زمین را از ظالم و فاجر مطهر کند و آن را به شرایط مطلوب برساند. با استناد به بعضی از روایات، تاریخی که تاکنون بر زمین گذشته، فقط یک دهم تاریخی است که پس از ظهور سپری خواهد شد و آن دوران، ده‌ها هزار سال به طول خواهد انجامید. به امید طلوع صبح امید و تحقق این وعده صادق که از زبان حضرت مهربانی‌ها، امام رضا(ع) بیان شده است: «اللهم عجل لولیک الفرج.»

زهراسادات محمدی

انتهای پیام
captcha